داستان وابستگی (من دیگر از تنها شدن نمی ترسم)

ساخت وبلاگ

من دیگر از تنها شدن نمی ترسم

من از طریق خودشناسی و روانشناسی ، برخی از مباحث مربوط به هم وابستگی خودم را فهمیدم. در کودکی مادرم از لحاظ احساسی و گاه جسمانی به من اهمیتی نمی داد.مادرم یقه ام را می گرفت و مرا می فشرد ، انگار که مرا در آغوش گرفته است ، او در واقع انرزی مرا می گرفت و از من انتظار داشت از او مراقبت کنم.احساس می کردم از طرف مادرم مورد سواستفاده قرار می گیریم ، او مسائل اش را با من درمیان می گذاشت. مادرم به من توجه نداشت و از من مراقبت نمی کرد ، از این رو نمی دانستم که چگونه خودم را دوست بدارم.
من گرفتار ترس های متعددی بودم ، ترس از رها شدن ، ترس از تنها شدن ، ترس از طرد شدن یا گرفتار کسی شدن ، ترس از کافی نبودن و عزت نفس پایین. به عنوان یک بزرگ سال ، شاد نبودم چون نمی توانستم باور کنم که من به اندازه کافی خوب هستم ، پس همیشه به دنبال کسی بودم که مرا کامل کند و به زندگی ام رنگی بدهد. زمانی که با زنی جدید آشنا می شدم، از رابطه جنسی استفاده می کردم تا سریع عاشق شویم و یک رابطه متعهدانه داشته باشیم. در عمل این اعنیاد من به عشق بود. به خاطر ترس از رها شدن ، از رابطه ام با زنی که مرا کامل نمی کرد دست نمی کشیدم. نگران تنها شدن بودم. در نتیجه از یک رابطه شکست خورده به سوی رابطه شکست خورده دیگر می رفتم ، در عمل این اعتیاد من به رابطه بود. همیشه به سمت زنانی می رفتم که می خواستند در دام من بیافتند. نگران بودم که پیش از حد درگیر و گرفتار شریک زندگی ام شوم و راه حل من داشتن رابطه جنسی با زنان دیگر بود ، در واقع این اعتیاد جنسی من بود. البته امیدوار بودم کسی را ملاقات کنم که از من فرد بهتری بسازد.

سالها در این چرخه معیوب باقی ماندم تا اینکه دربرنامه های درمانی بهبودی ومشاوره هم وابستگان شرکت کردم. آموختم با خودوالدی و بهبود روابطم با نیروی برتری که مرا بی قید و شرط دوست دارد ، خودم را دوست داشته باشم. یک سیستم حدومرز درونی و بیرونی سالم برای خودم ترتیب دادم. از نیاز اعتیادآورم به تایید و توجه گرفتن از دیگران دست کشیدم. امروز ترس از تنها ماندن من تقریبا از بین رفته است ، زیرا میدانم نیروی برتر همیشه با من است و من همیشه با خودم هستم. اکنون از اینکه درگیر و گرفتار کسی شوم نمی ترسم ، من حدومرز سالمی دارم.
با فرا گرفتن ابزارهای بهبودی ترس از تنهاماندن و گرفتار شدن را رها کرده ام. همچنین توانستم از اعتیاد به عشق ، روابط جنسی و چرخه روابط دست بکشم.امروز خودم را همان گونه که هستم دوست دارم و میدانم خداوند مرا دوست دارد.من ده سال است که در بهبودی هستم و هفت سال پیش یک ازدواج موفق داشته ام.معتقدم به لطف خداوند من زنده ای هستم که ثابت می کند برنامه هم وابستگان برای هر فردی که تمایل داشته باشد کار می کند
.

http://no-vabastegi.blogfa.com

هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:46