هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)

ساخت وبلاگ
اعتیاد به روابطبسیاری از افراد بعد از اینکه به طرز دردناکی به رابطه ای پایان داده اند به CODA می پیوندند. برخی دیگر در یک رابطه باقی میمانند حتی اگر با سواستفاده های جسمی و عاطفی همراه باشد. برخی برای اجتناب از احساس درد خود را سریعاً در رابطه ی جدیدی قرار می دهند. بعضی ها به جای کار کردن روی رابطه با شریک کنونی زندگی، شادی را خارج از رابطه و در خیانت زناشویی با ارتباطی عاشقانه یا داشتن روابط جنسی خارج از منزل جستجو میکنند .یک عده دیگر به خاطر ترس از صمیمیت و یا شکست در ارتباط خود را درگیر فعالیتهای مختلف کرده و یا به اعتیادهای گوناگون کشیده می شوند، تا به این وسیله از داشتن ارتباطات طفره بروند .برخی از ما همچنان چشم انتظار یافتن همسر ایده ال مان هستیم ،حتی وقتی که در یک رابطه متعهدانه به سر میبریم .بعضی از ما ممکن است به لحاظ عاطفی بیش از یک شریک زندگی داشته باشیم برخی از ما ممکن است به طور هم زمان درگیر چند تا از رفتارهای ذکر شده باشیم. این الگوها می توانند در زمره اعتیادها طبقه بندی شوند و همگی آنها از هم وابستگی ما ناشی می شوند.ترس از کافی نبودن:در اعتیاد به روابط عاشقانه ،ما به بودن در( رابطه عاشقانه) قلاب شده ایم و در توهمی رمانتیک گرفتار آمده ایم. ما بعضی وقت ها به صورت همزمان در چندین رابطه هستیم و در یک صمیمیت کاذب با شرکای عشقی خود به سر میبریم که مانع از داشتن یک صمیمیت واقعی و رابطه ی متعهدانه ما با شریکی واحد برای زندگی می شود. ما در جستجو برای یافتن معشوقه ای ایده آل هستیم تا ما را کامل کنند. با غرق شدن در خیالات رمانتیک ما اغلب علائم هشداردهنده را نادیده میگیریم و کسانی را برای رابطه عاشقانه انتخاب میکنیم که به لحاظ عاطفی در دسترس نیستند. ما هویتمان را از ارتبا هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:10

انجمن هم وابستگان coda چیست؟هم وابستگان گمنام (coda) انجمنی متشکل از زنان و مردانی است که به منظور گسترش روابط سالم بر مبنای عشق با خودشان، نیروی برتر ،و دیگران گرد هم جمع شده اند. جایی که هر یک از ما تجربه، نیرو و امیدمان را به اشتراک می گذاریم تا با بدست آوردن آزادی در جایی که در اسارت بوده ایم و به جای آشفتگی که در رابطه با خودمان و دیگران داشته ایم ،صلح و آرامش را بیابیم.بسیاری از ما در جستجوی راههایی بوده ایم تا بر مشکل های ناشی از کشمکشهایی که در روابط مان و همچنین دوران کودکی مان وجود داشته غلبه کنیم .بسیاری از ما در خانواده هایی رشد کرده ایم که در آنها انواع اعتیادها وجود داشته است، هر چند ممکن است برای برخی از ما این گونه نبوده است. در هر دو حالت هر یک از ما در زندگی مان متوجه شدیم که هم وابستگی یک رفتاری وسواس گونه با ریشه های عمیق است که زاده ی نظام های خانوادگی ما است. که گاهی کم و بیش ناکارآمد و گاهی هم به شدت ناکار آمد و نا متعادل بودند.هر یک از ما در راههایی که قبلا پیموده ایم به نوعی آسیب های عاطفی دردناکی را که ناشی از احساس خلا و پوچی در دوران کودکی و در تمام روابط مان در زندگی مان بوده را تجربه کرده ایم. ما مصرانه از دیگران همچون همسرمان ،دوستانمان و حتی فرزندانمان به عنوان تنها منبع هویت ارزش، خوشبختی و همچنین به عنوان راهی که بتوانیم کمبودهای عاطفی دوران کودکی مان را ترمیم کنیم از آنها استفاده می کردیم .ما همگی یاد گرفته بودیم که فقط برای بقا زندگی کنیم. ولی در CODA می آموزیم که واقعا زندگی کنیم.ما به دوازده قدم و دوازده سنت برای رسیدن به خرد و دانش متکی هستیم، اینها اصول برنامه ما هستند و ما را به سوی برقراری روابط صادقانه و رضایت بخش با خود و دیگران سوق هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:10

قدم دو coda. سوال پنچ۵.رسیدن به این باور برای من چه مفهومی دارد؟این نمی‌گوید ما باور کردیم ، بلکه می‌گوید به این باور رسیدیم.کلمه(رسیدن )نشان از همیشگی بودن یا مستمر بودن است،از باوری به باوری جدید بطور دائم و لحظه به لحظه در حال رسیدن به باورهای جدید ودرحال رشد از لحاظ معنی هستیم.(شک کردن در باورهای قدیمی می تواند، در تغییر باور ها نقش داشته باشد) مراحل ایمان آوری از شک شروع میشود،باورها ی بهبودی(بهتر از آنچه بودم) مسیری است که مقصد ندارد.این باور که( قدرتی برتر از ما میتواند سلامت عقل را به ما بازگرداند)، در ابتدای کار با ما نیست، ما روی آن کار میکنیم، اعتقادات خود را پرورش می دهیم و در آخر به باور می رسیم.بسیاری از ما وقتی میبینم افرادی با همان مشکلات ما ،با به کارگیری این قدمها سلامت عقل خود را بازیافته اند ،به باور می رسیم. برای ما دیدن باور کردن است و شرکت در جلسات روشی است که با آن به باور می رسیم.(من نمیدانستم که روش دیگری هم برای واکنش نشان دادن ،برای زندگی کردن ،یا برای احساس کردن وجود دارد .تا اینکه شروع به گوش کردن به داستانهای افرادی کردم که از هم وابستگی رها شده بودند. من کسانی را دیدم با وضعیتی مشابه وضعیت خودم که اکنون شاد و سلامت بودند. وقتی آن را دیدم توانستم باورش کنم در ابتدا تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که باور کنم این روش روی آنها تأثیر گذار بوده است. اما کم کم به این باور رسیدم که این روش میتواند روی من هم تأثیر داشته باشد. باور کردم چون دیگران را دیدم بعد باور کردم چون کم کم متوجه تغییراتی در خودم شدم.)گاهی گوش دادن به استانهای دیگران در مورد اینکه چگونه تغییر کرده اند به ما در به باوررسیدن کمک فراوانی میکند.گاهی گوش دادن به پندهای خردمندان هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 19:10

من دیگر از تنها شدن نمی ترسممن از طریق خودشناسی و روانشناسی ، برخی از مباحث مربوط به هم وابستگی خودم را فهمیدم. در کودکی مادرم از لحاظ احساسی و گاه جسمانی به من اهمیتی نمی داد.مادرم یقه ام را می گرفت و مرا می فشرد ، انگار که مرا در آغوش گرفته است ، او در واقع انرزی مرا می گرفت و از من انتظار داشت از او مراقبت کنم.احساس می کردم از طرف مادرم مورد سواستفاده قرار می گیریم ، او مسائل اش را با من درمیان می گذاشت. مادرم به من توجه نداشت و از من مراقبت نمی کرد ، از این رو نمی دانستم که چگونه خودم را دوست بدارم.من گرفتار ترس های متعددی بودم ، ترس از رها شدن ، ترس از تنها شدن ، ترس از طرد شدن یا گرفتار کسی شدن ، ترس از کافی نبودن و عزت نفس پایین. به عنوان یک بزرگ سال ، شاد نبودم چون نمی توانستم باور کنم که من به اندازه کافی خوب هستم ، پس همیشه به دنبال کسی بودم که مرا کامل کند و به زندگی ام رنگی بدهد. زمانی که با زنی جدید آشنا می شدم، از رابطه جنسی استفاده می کردم تا سریع عاشق شویم و یک رابطه متعهدانه داشته باشیم. در عمل این اعنیاد من به عشق بود. به خاطر ترس از رها شدن ، از رابطه ام با زنی که مرا کامل نمی کرد دست نمی کشیدم. نگران تنها شدن بودم. در نتیجه از یک رابطه شکست خورده به سوی رابطه شکست خورده دیگر می رفتم ، در عمل این اعتیاد من به رابطه بود. همیشه به سمت زنانی می رفتم که می خواستند در دام من بیافتند. نگران بودم که پیش از حد درگیر و گرفتار شریک زندگی ام شوم و راه حل من داشتن رابطه جنسی با زنان دیگر بود ، در واقع این اعتیاد جنسی من بود. البته امیدوار بودم کسی را ملاقات کنم که از من فرد بهتری بسازد.سالها در این چرخه معیوب باقی ماندم تا اینکه دربرنامه های درمانی بهبودی ومشاوره هم وا هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:46

مشخصات وب

وابستگی شما به هرکس با هر شکلی که باشد.این وبلاگ راه حل هایی عملی، آسان و رایگان در اختیارتان میگذارد تا به سلامت روحی و روانی دست یابید،عشق و بخشندگی را تجربه کنید و از رفتارهای آزار دهنده خلاص شوید.این هدیه من به تمام کسانی هست که دنبال راهی برای خلاصی از روابط جنون امیز خود هستند.کپی برداری بلامانع است.

هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:46

هم وابستگی چه هست؟ هم وابسته کیست؟یکی از آشنایان شرح میداد :که چه قدر از شوهر و پدر بودن لذت می برد.سپس با عذر خواهی افزود: به نظرم به این ترتیب هم وابسته باشم. گفتم: «نه به این معنی است که شما زندگی خانوادگی را دوست دارید.برخی از مردم در رابطه با موضوع هم وابستگی سردرگم هستند. شاید آنها هم وابستگی را مشابه شیفتگی مهلک بدانند یا شاید هم وابستگی را با روان پریشی شخصیت مرزی یا اختلال وسواسی- جبری یکی بدانند. برخی هم فکر میکنند هم وابستگی هیچ ربطی به آنها ندارد، زیرا هیچ کس در خانواده ی آنها نمی نوشد و هرگز مورد خشونت قرار نگرفته اند. شاید گمان کنند بهبود از هم وابستگی به این معناست که می توانند به عنوان فرزند پدر و مادرشان را برای همه ی کارهای خود سرزنش کنند.بهبود به معنای سرزنش کردن دیگران نیست بلکه به معنای پذیرفتن مسؤولیت خودمان است.بعضی هم به نادرستی باور دارند که بهبود از هم وابستگی به معنای جدا شدن از همسر است. عده ای هم از این می ترسند که رفتارهای بهبود از هم وابستگی با باورهای دینی آنها در تضاد باشد، عده ای دیگر گمان می کنند استقلال و عدم وابستگی به معنای بی تفاوتی و بی توجه بودن است. اینها همه تعابیر اشتباهی است که به هیچ رو با معنای سالم و کارا بودن نزدیک نیست گاهی هم عده ای مانند دوست من به اشتباه فکر میکنند هم وابستگی یعنی لذت بردن از زندگی خانوادگی تعبیری که به کلی از حقیقت دور است.من این سر در گمی را درک میکنم با این همه هنوز طبقه بندی این موضوع دشوار است. مردم اغلب هم وابستگی را از طریق رفتارهای خود تعریف می کنند: 《هم وابستگی، پرستاری کردن است》 《هم وابستگی، یعنی ازدواج با یک الکلی》، «من به آدم ها می چسبم و در آنها حل میشوم» یا 《همین که به اتاقی قدم می گذارم، مجذو هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:46

وقتی درمانگرم پبشنهاد داد که در جلسات هم وابستگان شرکت کنم و مشاوره بگیرم ، گیچ بودم و چیزی نمی داستم تا زمانی که مشارکت دیگران را شنیدم و این بر عمق وجودم اثر گذاشت . مثل بسیاری از افراد دیگر من هم به هم وابستگان گمنام رفتم تا پاسخی برای عذابی که در روابطم با دوست پسرم و دیگر اشخاص زندگی ام می کشیدم ، پیدا کنم.هم وابستگی'>وابستگی من مثل توده ابر ضخیمی است که در هر لحظه از هر رابطه آن را تنفس می کنم. به من کمک می کند تا زورگویی های رئیسم را تحمل کنم و با والدین سوءاستفاده گری که دارم مقابله نکنم ، اما چیزی که پیش از همه باعث درد و رنج من می شود نحوه ی رفتارم با دوست پسرم است.به نظر میرسد با وجود یک دوست پسر بالقوه در ذهنم ، پرخوری وسواس گونه من تمام می شود. وارد یک نبرد می شوم. دوست پسری می خواهم که عاقشم باشد ولی معتقدم ارزش عشق من را ندارد. الگوی من به این شکل است: در ابتدا او برای من خوب است پس فکر می کنم باید به سمت او بروم و در این مرحله احتمال رابطه ی جنسی هم معمولا زیاد است ، خیلی زود می فهمم او آن کسی که من می خواهم نیست و احساس مورد سواستفاده قرار گرفتن به من دست می دهد. با خودم فکر می کنم که شبانه روز در حال مراقبت ، غذا دادن ، شستن لباس های او و غیره هستم ، احساس خستگی می کنم و رابطه جنسی بر شدت ناراحتی من می افزاید.در اینجا یکی از این دو کار را انجام خواهم داد کاری می کنم که او احساس حسادت کند و مرا ترک کند یا من او را ترک می کنم ، به هر صورت خیلی زود رابطه مان را به هم می زنیم. چیزی به سرعت در من تغییر می کند و جای خالی او را احساس می کنم. از اینکه اجازه پیش آمدن چنین موقعیتی را داده ام متعجب می شوم. در اینجاست که شرمنده به سراغ او می روم. میخواهم رویاهای از دست رفته را ب هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 16:32

من دیگر از تنها شدن نمی ترسممن از طریق خودشناسی و روانشناسی ، برخی از مباحث مربوط به هم وابستگی'>وابستگی خودم را فهمیدم. در کودکی مادرم از لحاظ احساسی و گاه جسمانی به من اهمیتی نمی داد.مادرم یقه ام را می گرفت و مرا می فشرد ، انگار که مرا در آغوش گرفته است ، او در واقع انرزی مرا می گرفت و از من انتظار داشت از او مراقبت کنم.احساس می کردم از طرف مادرم مورد سواستفاده قرار می گیریم ، او مسائل اش را با من درمیان می گذاشت. مادرم به من توجه نداشت و از من مراقبت نمی کرد ، از این رو نمی دانستم که چگونه خودم را دوست بدارم.من گرفتار ترس های متعددی بودم ، ترس از رها شدن ، ترس از تنها شدن ، ترس از طرد شدن یا گرفتار کسی شدن ، ترس از کافی نبودن و عزت نفس پایین. به عنوان یک بزرگ سال ، شاد نبودم چون نمی توانستم باور کنم که من به اندازه کافی خوب هستم ، پس همیشه به دنبال کسی بودم که مرا کامل کند و به زندگی ام رنگی بدهد. زمانی که با زنی جدید آشنا می شدم، از رابطه جنسی استفاده می کردم تا سریع عاشق شویم و یک رابطه متعهدانه داشته باشیم. در عمل این اعنیاد من به عشق بود. به خاطر ترس از رها شدن ، از رابطه ام با زنی که مرا کامل نمی کرد دست نمی کشیدم. نگران تنها شدن بودم. در نتیجه از یک رابطه شکست خورده به سوی رابطه شکست خورده دیگر می رفتم ، در عمل این اعتیاد من به رابطه بود. همیشه به سمت زنانی می رفتم که می خواستند در دام من بیافتند. نگران بودم که پیش از حد درگیر و گرفتار شریک زندگی ام شوم و راه حل من داشتن رابطه جنسی با زنان دیگر بود ، در واقع این اعتیاد جنسی من بود. البته امیدوار بودم کسی را ملاقات کنم که از من فرد بهتری بسازد.سالها در این چرخه معیوب باقی ماندم تا اینکه دربرنامه های درمانی بهبودی ومشاوره هم وا هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 21 اسفند 1401 ساعت: 16:32

چرا کنترل می کنیم؟ما تحت لوای عشق کنترل می کنیم .این کار را می کنیم زیرا فقط می خواهیم مسلط شویم . این کار را می کنیم زیرا تصویر می کنیمبهتر از دیگران می دانیم چه اتفاقی رخ می دهد وچگونه باید با مردم رفتار کرد .کنترل می کنیم زیرا به عقده ی ما حق با ما است ودیگران در اشتباهند.کنترل میکنیم تا به ناراحتی هاپایان دهیم . کنترل میکنیم زیرا گمان می کنیم بایدچنین کنیم . کنترل می کنیم زیرا تنها کاری است کهبه فکرمان میرسد و بلد هستیم . سرانجام کنترل می کنیم چون همیشه فقط این کار را کرده ایم.کنترلبرخی آدم ها خوششان می آید که در آغاز رابطه یعاشقانه کنترل شوند ، این عمل را از روی دوستداشتن تعبیر میکنند . به ویژه وقتی جوان هستند و یا به درستی با خودشان آشنا نیستند . اما دیر یا زود ، این لذت از میان می رود .کنترل کردن یک توهم و نوعی چشم بندی است.زمانی که ما فکر میکنم در حال کنترل کردن چیزی یا کسی هستیم در واقع به واسطه آن کنترل میشویم.گاهی دعا می کنیم تا بلکه معجزه شود.گاهی خریدار معجزه می شویم ، اداره می کنیم ، دستور می دهیم ، تحمیل می کنیم . در خانه به انتظارش می نشینیم ،در پی یافتن او به بیرون می رویم . به امید دیدار او کوچه های تنگ و تاریک را طی می کنیم تا بلکه او را در حین ارتکاب جرم بیابیم . گوشی تلفن را هزاربانچک میکنیم . گوشی را خاموش میکینم .او را به خانه می آوریم و درخانه زندانی اش می کنیم.از او فاصلهمی گیریم یا با او همخانه می شویم . سرزنش میکینم او را تخت تاثیر قرار می دهیم .درجای خود محکم می نشینیم و اصرار می کنیم و درانتها تسلیم می شویم . آشتی می کنیم ، نابودمی کنیم ، می ترسانیم ، پیوسته یادآوری می کنیم ، جیب ها و کیف ها را بازرسی می کنیم . برای آخرین بار اتمام حجت می کنیم،قان هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 54 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 16:40

هم وابستگی چه هست و چه نیستبرخی ازمردم در رابطه با موضوع هم وابستگیسردرگم هستند.شاید آنها هم وابستگی را مشابه(شیفتگی مهلک) بدانند یا شاید هم وابستگی را با(روان پریشی ) ، یا ( اختلال وسواسی ) یکی بدانند.بعضی هم به نادرستی باور دارند که بهبود ازهم وابستگی به معنای جدا شدن از همسر است.عده ای هم از این می ترسند که رفتارهای بهبود ازهم وابستگی با باورهای دینی آنها در تضاد باشد.عده ای دیگر گمان می کنند استقلال و عدم وابستگیبه معنای بی تفاوتی وبی توجه بودن است . اینها ،همه تعابیر اشتباهی ست که به هیچ رو با معنایسالم و کارا بودن نزدیک نیست.من این سردرگمیرا درک می کنم.اغلب هم وابستگی را میتوان بارفتار های خود تعریف کرد.*هم وابستگی یعنی پرستاری کردن.*هم وابستگی یعنی بپا بودن*هم وابستگی ، یعنی ازدواج و یا رابطه داشتن بایک الکی یا دارای رفتار بیمار گونه.* من به آدم ها می چسبم و در آن ها حل می شوم.*همین که به اتاقی پر از زن قدم میگذارم ، مجذوببیمارترین شخص حاضر میشوم کسی که با من بدترینرفتار را خواهد داشت.هم وابستگی آن قدر به رفتارهای ما ربط ندارد که بهعلت رفتارمان مربوط میشود . به عبارت دیگر مهمنیست چه کاری انجام میدهیم مهم این است کهچرا آن کار را انجام میدهیم . میان دوست داشتنکسی با گرفتار ماندن در یک زندگی مشترک زجرآور( رابطه ناکامد) تفاوت وجود دارد.میان دهندگی بهمنظور جلب محبت کسی ، که عاقبت به رنجش مامی انجامد ، با دهندگی از سر خلوص و دستو دلبازی تفاوت وجود دارد .بین دوست داشتن خود وخودشیفتگی ، بین خودمحوری وماندن در محور خویشتفاوت وجود دارد . اعتیاد در خانواده ممکن است عاملهم وابستگی شود،اما نه الزاماّ بعضی ها هم وابستگیرا بیماری می خوانند ، اما چگونه می توانیم پی ببریمکه بیماری است هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت هم وابستگی و قطع وابستگی (بروجرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : no-vabastegia بازدید : 66 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 16:40